کتاب «یک محسن عزیز» نقد و بررسی شد
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۵۴۷۳۵
به گزارش روز پنجشنبه پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، کتاب «یک محسن عزیز»، نوشته فائزه غفار حدادی است که در کتابخانه عمومی پارک شهر نقد و بررسی شد.
«فائضه غفار حدادی» ، درباره روند نگارش این کتاب گفت: همانطور که در مقدمه کتاب «یک محسن عزیز» عنوان کردهام، من ابتدا هیچ گونه آشنایی با شهید محسن وزوایی نداشتم و به دنبال نوشتن این کتاب نرفتم و طی یک همکاری در پروژه ای که با حوزه هنری داشتم، نوشتن این کتاب به من پیشنهاد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: اما پس از چند ماه دیگر نتوانستم دوام بیاورم و از شهید وزوایی بگذرم؛ چرا که همه فکر من را درگیر کرده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم جستجوی مختصری درباره این شهید انجام دهم و در تحقیقاتم متوجه شدم که کتابها، نشریات و مستندات بسیاری درباره این شهید وجود دارد. این سوال برای من ایجاد شد که چه لزومی دارد کتاب دیگری به جمع این کتابها اضافه شود. اما نکتهای که به آن برخوردم این بود که این شهید ویژگیهای خاصی دارد که در سایر کتاب های دیگر از این دست، چنین جامعیتی را نمیتوان دید.
غفار حدادی ادامه داد: بر همین اساس یک روز به همراه فرزندانم به بهشت زهرا رفتم و پس از جستجوی بسیار مقبره شهید محسن وزوایی را پیدا کردم و آنجا سنگهایم را با ایشان وا کندم و از ایشان خواستم که اگر لایق این کار هستم، بتوانم برای ایشان قلم بزنم. فردا آن روز از حوزه هنری با بنده تماس گرفتند و دوباره از من خواستند که نگارش آن را بر عهده بگیرم که من هم پذیرفتم. در آغاز تصور میکردم اثر جدیدی که حاصل خواهد شد، حدود ۲۰ درصد نکات جدید به کتاب های قبلی اضافه کند، اما امروز میتوانم بگویم چیزهای بسیار جدیدی به کتاب های گذشته و سوژه اضافه شده و معتقدم که باز هم این ظرفیت وجود دارد که در ادامه ابعاد دیگری از این شخصیت مطرح شود.
سبک جدیدی در نگارش آثار حوزه دفاع مقدس
در ادامه این نشست «جواد کامور بخشایش» با ابراز خرسندی از برگزاری این نشست، و کارکرد موثر برگزاری جلسات نقد در ارتقای ادبیات داستانی و سایر آثار حوزه دفاع مقدس، گفت: هر کتابی شایسته نقد نیست و از این بابت به نویسنده و همه دست اندرکاران این کتاب تبریک میگویم که این شایستگی و ویژگی را پیدا کرده است. این کتابی است که درباره شهید محسن وزوایی از فرماندهان نابغه دفاع مقدس است که درباره ابعاد مختلف شخصیتی این شهید می توان کتاب های مستقل و جداگانه ای نوشت. با توجه به فرآیند تولید این کتاب، مخاطب درمییابد این بوده که از شهید محسن وزوایی، یک محسن عزیز به جامعه معرفی کند.
وی با بیان اینکه این کتاب اولین کتاب درباره این شهید محسن وزوایی نیست، ادامه داد: آنچه بیشترین آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس در جامعه کنونی را به خود اختصاص داده، خاطره نگاری است؛ آثاری مانند دا، دختر شینا، فرنگیس و غیره که راوی آن ها حی و حاضر هستند و نویسنده این کتاب ها هرچند نویسندگان توانمندی هستند، اما راوی را در اختیار دارند. اما نوشتن درباره کسی که به لحاظ جسما حی و حاضر نیست، بسیار کار سختی است و باید از این جنبه به خانم حدادی تبریک گفت که در نوشتن، ایشان یک نبوغ و ابتکار را بکار بردند.
جواد کامور بخشایش درباره سبک این کتاب نیز عنوان کرد: در ادبیات ما سبکهای مختلفی در نوشتن از شهدا رایج است، میتوانم بگویم که به این یقین رسیده ام این کتاب به لحاظ نگارش، پژوهش و پردازش، سبک جدیدی پیش پای ما می گذارد. به طوری که نویسنده از نوشته ها و سبکهای کلیشه ای عدول کرده که قطعا هم مخالفان جدی و هم موافقین جدی خواهد داشت و این اتفاق بسیار مهم و مثبتی است.
این پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به خلاقیتهای بکار گرفته شده در انتشار این کتاب گفت: این کتاب توجه ویژهای به بحث واقعیت افزوده در کتاب دارد، به طوری که تمامی اسناد و تصاویر و حتی فیلمی که تصاویر آن در این کتاب به صورت سیاه و سفید آمده، میتوان با استفاده نرم افزار معرفی شده، تمامی آن اسناد، عکسها و فیلمها را به صورت کامل و رنگی مشاهده کرد که این یک نوآوری از سوی انتشارات سوره مهر بوده است.
وی با اشاره به بعد معرفتشناختی در زندگینامه نویسی، گفت: سبک اعلامی این کتاب توسط نویسنده، روایت مستند عنوان شده است. اما متن کتاب و واژه هایی که نویسنده در متن کتاب استفاده میکند، آن را از یک زندگی نامه داستانی به یک سفرنامه عرفانی تبدیل کرده است. به همین دلیل من معتقدم که این کتاب یک سفرنامه عرفانی است تا یک زندگینامه انسانی؛ نویسنده جسارت به خرج داده و وارد دنیای دیگری شده که از آن نوشته های کلیشه ای فاصله گرفته است.
کامور بخشایش افزود: ما سبک دیگری را به صورت جسته گریخته در این کتاب هم میبینیم. کنار گذاشتند روایت های حاشیه ای و ارائه روایت واحد خود محسن وزوایی؛ بر این اساس هر آنچه که از زبان محسن روایت میشود، روایت مستند است.
این منتقد درباره برخی ویژگیها و نقاط قوت این کتاب گفت: نکته اول توان قلمی در پردازش زندگی شهید است و نکته دوم پیگیری و سماجت نویسنده در ارتباط با خانواده شهید حتی تا خارج از کشور بوده که توانستند نامه های شهید را از دوران قبل از انقلاب تا شهادت او منتشر کند و همچنین با افرادی که تا کنون در این باره حاضر به گفتگو نشدند، گفتگو کند. نقطه سوم نیز یک نوار کاست ۹۰ دقیقه ای از خود شهید که قبلا پیدا شده بود و یک نسخه آن در بخش های اسنادی و نسخه دیگر نزد یکی از اعضای خانواده باقی و پنهان مانده بود که نویسنده توانست با سماجت این اسناد را که مهمترین فرازهای زندگی شهید از عملیات فتح المبین را بیان میکند، در این کتاب منتشر کند.
وی تأکید کرد: من این کتاب را یک سفرنامه عرفانی میبینم. سفرنامهای که برای نگارش آن از روح خود شهید وزوایی استمداد گرفته شده است. معمولا ما اثرگذارترین آثار درباره شهدا را در آثاری میبینیم که نویسنده توانسته با روح شهید ارتباط بگیرد.
تلاشی ارجمند برای بازنمایی شخصیت یک شهید
«عبدالرضا وزوایی»، برادر شهید محسن وزوایی نیز در این نشست طی سخنانی گفت: با توجه به اینکه اکثر آثار منتشر شده و یا تولید شده درباره شهید محسن وزوایی به نوعی آثار تحریف شده، ناقص و بعضا جفاکارانه بوده، تا پیش از شکلگیری این اثر ذهنیت خوبی درباره آثار تولید شده در این زمینه نداشتم. به همین دلیل بنده به هیچ عنوان به دنبال به وجود آوردن این اثر نبودم و این تلاش خانم غفار حدادی بود که روزی از طرف حوزه هنری تماس گرفتند و این موضوع را مطرح کردند. بنده هم به سیاق توصیه به سایر دوستان، به ایشان گفتم که پرداختن به زندگی یک شهید در قالب کارهای اداری روزمره نمیگنجد و اگر ایشان چنین قصدی دارند، بهتر است که انجام آن منصرف شوند.
وی افزود: با شنیدن صحبتهای خانم غفار حدادی دلگرم شدم و در طول چند جلسه ای که در این رابطه داشتیم، برای من واضح شد که ایشان اخلاص شدیدی در کارشان و ارتباط با شهدا و به خصوص شهید محسن وزوایی داشتند و این کار را فراتر از یک کار اداری و وظیفه سازمانی میدانستند. آغاز این همکاری و پیگیریهای ایشان باعث شد از مسائلی درباره شهید وزوایی مطلع شویم که در این ۴۰ سال بر ما پوشیده بود. مانند نامههای ایشان که سالها نزد خواهرم در خارج از کشور پنهان مانده بود. این موضوع باعث شد تا من هم برای جمع آوری آثار، عکس، فیلم، نامه و هر آنچه در باره شهید وجود داشت، تلاش کنم.
برادر شهید محسن وزوایی یادآور شد: خوشبختانه نکته مشترکی که در آغاز این کار بین من و خانم غفار حدادی وجود داشت این بود که هر دو معتقد بودیم که درباره شهدا نباید دروغ گفت، غلو کرد و باید حقیقت را گفت. امروز شهادت میدهم که اگر چه ممکن است مقدار بسیار کمی خطای غیر عمد در هر کاری از جمله این کتاب وجود داشته باشد، اما بیش از ۹۵ درصد مطالب ارائه شده در این کتاب با استناد به منابع معتبر بوده و سراسر حقیقت است. گرچه هنوز حقایق بسیاری از شهید محسن وزوایی وجود دارد که هنوز مطرح نشده است. چرا که در طول سه سال مدت نگارش این کتاب، همواره مطالب و اسناد جدیدی از ایشان کشف میشد و حتی از زمان انتشار کتاب تا کنون هم مطالبی به دست ما رسیده که بخش دیگری از حقایق درباره این شهید را عیان میکند که مجال ارائه در این کتاب را پیدا نکرد.
وی همچنین درباره برخی انتقادات مطرح شده درباره این کتاب گفت: انتقاداتی درباره متن کتاب وجود داشت، اما خانم حدادی با هدف گیری مناسب نسبت به مخاطبانش، بهترین زبانی که میتوانست برای اثرگذاری بر آنها انتخاب کند را بکار گیرد. این کتاب سعی نکرده محسن را دست نیافتنی کند، بلکه این امید را میدهد که ما نیز میتوانیم با خلوص نیت و عمل صالح میتوانیم با الگوبرداری از شخصیت شهید به این جایگاه برسیم.
در ادامه این نشست جواد کامور بخشایش به بیان نکاتی درباره بخشبندی کتاب، توجه به آثار پیشتر منتشر شده در این زمینه، مواردی درباره توالی تاریخی حوادث و نکاتی درباره سایر ابعاد شخصیتی شهید محسن وزوایی در این کتاب پرداخت.
برچسبها تهران کتاب کتابخانهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: تهران کتاب کتابخانه تهران کتاب کتابخانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۵۴۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّالشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانهای شصتمتری و وقفی بزرگ کرد.
خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگیشان میشد.
فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همانجا ماندگار میشوند.
فخرالسادات در نجف به دنیا میآید و در سن سیزده سالگی با آیتالله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگیشان را با عشق آغاز میکنند و حاصل این ازدواج میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آنها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنتالهدی صدر درس میخواندند.
در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته میشد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات میکند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را میدهد.
بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه زندان شد. به دلیل فعالیتهای سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال ونیم در زندان حزب بعث به سر میبردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.
ام علاء در طول زندگی متحمل رنجها و سختیهای زیادی شد. ولی هیچگاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر میبرد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی میکرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش میآمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمیداشت.
او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کارهای شخصیاش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام میداد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همهی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبهروی مامه و هر دو با هم گریه میکردند و روضه میخواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل امالبنین چهار پسر فدا کردی.»
شاید میخواست با این کلمات، دل مادر داغدیدهام را آرام کند.
مامه دستی به صورتش کشید و میان هقهق گریههایش گفت: «من کجا، امالبنین کجا ابوعلاء؟ امالبنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»
انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای پیام/